بسم الله الرحمن الرحیم
اصول کافی ، ج 3 ، ص 189
اصول کافی ، ج 3 ، ص 193
اصول کافی ، ج 3 ، ص 196
اصول کافی ، ج 3 ، ص 110
اصول کافی ، ج 3 ، ص 125
اصول کافی ، ج 3 ، ص 128
اصول کافی ، ج 3 ، ص 131
اصول کافی ، ج 3 ، ص 135 - 136
اصول کافی ، ج 3 ، ص 137
اصول کافی ، ج 3 ، ص 137 – 138
اصول کافی ، ج 3 ، ص 140
اصول کافی ، ج 3 ، ص 192
اصول کافی ، ج 3 ، ص 146
بسم الله الرحمن الرحیم
اصول کافی ، ج 1 ، ص 12
اصول کافی ، ج 1 ، ص 27
اصول کافی ، ج 1 ، ص 27
اصول کافی ، ج 1 ، ص 11
اصول کافی ، ج 1 ، ص 13
اصول کافی ، ج 1 ، ص 30
اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 – 33
اصول کافی ، ج 1 ، ص 39
اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 - 33
اصول کافی ، ج 1 ، ص 35
اصول کافی ، ج 3 ، ص 255
اصول کافی ، ج 3 ، ص 264
اصول کافی ، ج 3 ، ص 267
اصول کافی ، ج 3 ، ص 268
اصول کافی ، ج 3 ، ص 276
اصول کافی ، ج 3 ، ص 237
اصول کافی ، ج 3 ، ص 218
اصول کافی ، ج 3 ، ص 231
اصول کافی ، ج 3 ، ص 205
اصول کافی ، ج 3 ، ص 207
اصول کافی ، ج 3 ، ص 209
اصول کافی ، ج 3 ، ص 212
اصول کافی ، ج 3 ، ص 213
اصول کافی ، ج 3 ، ص 354
اصول کافی ، ج 4 ، ص 61
بلغ العلی بکماله × کشف الدعا بجماله
حسنت جمیع خصاله × صلوات علیه و آله
میلاد اول شخص عالم نور هدایت پیامبر اکرم صل الله علیه وآله مبارک باد
امام صادق علیه السلام معجزاتی را که هنگام ولادت پیامبر اکرم صل الله علیه وآله آشکار شد، چنین بر میشمارد:
۱- ابلیس از ورود به آسمان های هفتگانه محروم شد.
۲- شیاطین دور شدند.
۳- تمامی بت ها در بتکده به صورت بر زمین افتادند.
۴- ایوان کسری شکست و چهارده کنگرهی آن سقوط کرد.
۵- آب دریاچه ساوه خشک شد.
۶- سرزمین خشک سماوه، آب پیدا کرد.
۷- آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش شد.
۸- نوری از سرزمین حجاز بر آمد تا به مشرق رسید.
۹- کاهنان عرب علوم خود را فراموش کردند.
۱۰- سحر ساحران باطل شد.
استحیائیل ــ یکی از فرشتگان بزرگ خدا ــ در شب تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر کوه ابو قبیس ایستاد و با صدایی بلند گفت: «ای مردم مکه! به خدا و فرستاده او و نوری که با او فرو فرستادهایم ایمان بیاورید.»
منابع: بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۵۷ — امالی صدوق
—————————————————————————————————————-
صادق که اساس دین از او شد معمور
بودند ملائک پی امرش مأمور
میلاد ششمین اختر تابناک آسمان امامت، امام جعفر صادق علیه السلام مبارک باد
مناطره امام صادق علیه السلام با ابو شاکر دیصانی
هشام بن الحکم مى گوید: روزى ابو شاکر دیصانى نزد امام صادق(علیه السلام) رفت و گفت:
اى جعفر بن محمد! مرا بر معبودم راهنمایى و دلالت کن.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: بنشین! در این هنگام کودک خردسالى پیش آمد که در دستش تخم پرنده اى بود. کودک با تخم بازى مى کرد.
امام صادق(علیه السلام) تخم پرنده را از بچه گرفت. سپس با اشاره به تخم پرنده, به دیصانى فرمود:
این دژى است پوشیده که پوست ضخیمى دارد. در زیر این پوست ضخیم, پوست نازکى وجود دارد و زیر آن پوست نازک, مایعى طلایى و مایعى نقره اى در کنار هم, بدون این که با هم مخلوط شوند, وجود دارد …
کسى نمى داند که آن تخم پرنده براى آفرینش نر خلقت شده است یا براى آفرینش ماده.
هنگام شکسته شدن تخم پرنده صورت هاى فراوان, چون : طاووس, کبوتر و خروس از آن بیرون مىآید. آیا
فکر نمى کنى که براى این آفرینش مدبرى هست؟!
هشام مى گوید: دیصانى مدتى سرش را به زیر انداخت و درفکر فرو رفت. سپس سربرداشت و گفت:
شهادت مى دهم که معبودى جز خدا نیست, خداوند یکتاست و شریک ندارد و شهادت مى دهم که محمد بنده خدا و فرستاده خداست و تو رهبر و حجت از سوى خداوند براى بندگان هستى و من از گذشته خود بازگشت مى کنم.
شعر زیبایی در وصف حضرت محمد صل الله علیه و آله
احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندرین یک میم غرق است
یقیناً میم احمد میم مستی است
که سرمست از جمالش چشم هستی است
ز احمد هر دو عالم آبرو یافت
دمی خندید و هستی رنگ و بو یافت
اگر احمد نبود آدم کجا بود
خدا را آیه ای محکم کجا بود
چه می پرسند کاین احمد کدام است
که ذکرش لذّت شرب مدام است
همان احمد که آوازش بهار است
دلیل خلقت لیل و نهار است
همان احمد که فرزند خلیل است
قیام بت شکن ها را دلیل است
همان احمد که ستّارالعیوب است
دلیل راه و علّام الغیوب است
همان احمد که جامش جام وحی است
به دستش ذوالفقار امر و نهی است
همان احمد که ختم الانبیا شد
جناب کنت و کنزاً مخفیا شد
همان اول که اینجا آخر آمد
همان باطن که بر ما ظاهر آمد
همان احمد که سرمستان سرمد
بخوانندش ابوالقاسم محمــــــد (ص)
محمد میم و حاء و میم و دال است
تدارک بخش عدل و اعتدال است
محمد رحمة للعالمین است
کرامت بخش صد روح الامین است
محمد پاک و شفّاف و زلال است
که مرآت جمال ذوالفقار است
محمد تا نبوّت را برانگیخت
ولایت را به کام شیعیان ریخت
ولایت باده ء غیب و شهود است
کلید مخزن سرّ وجود است
عرض کرد :می خواهم داناترین مردم باشم
حضرت فرمودند : از خدا بترس.
عرض کرد :می خواهم از خاصان درگاه خدا باشم
حضرت فرمودند :شب و روز قرآن بخوان.
عرض کرد :می خواهم همیشه در رحمت حق باشم
حضرت فرمودند :با خلق خدا نیکی کن.
عرض کرد :می خواهم عمر من طولانی باشد
حضرت فرمودند:صله رحم کن.
عرض کرد :میخواهم روزی من وسیع گردد
حضرت فرمودند :همیشه با وضو باش.
عرض کرد :میخواهم با شخصیت ترین مردم باشم
حضرت فرمودند :از کسی چیزی مخواه.
عرض کرد : میخواهم قبرم تنگ نباشد
حضرت فرمودند :مداومت کن به قرائت سوره تبارک
عرض کرد :می خواهم مال من بسیار شود
حضرت فرمودند :مداومت کن به قرائت سوره واقعه
عرض کرد :می خواهم خدا را در نماز حاضر یابم
حضرت فرمودند :در وقت وضو گرفتن بسیار دقت کن.
عرض کرد :می خواهم در نامه عمل من گناه نباشد
حضرت فرمودند :به پدر و مادر نیکی کن.
عرض کرد :می خواهم برای من عذاب قبر نباشد
حضرت فرمودند :جامه خود را پاک نگه دار